بچه ها من حدودا يك ساله كه از همسرم جدا شدم
چند وقته با يه آقايي اشنا شدم كه تا حالا ازدواج نكرده و خيلي دوسم داره قصد ازدواج داريم يعني ماهه پيش اومدن خواستگاري و من تازگي جواب مثبت دادم و الان خيلي باهم خوبيم ولي اون شب يه حرفي زد كه خيلي حالم بهم خورد
گفت كه از خودش راضي نيست عذاب وجدان داره گفتم چرا گفت يك ساله پيش با يه دختر خانومي دوست بوده كه دختره خيلي دوستش داشته و حس ميكنه كه خيلي اون و اذيت كرده اين مدلي بوده كه ولش ميكرده بعد يه ماه باز برميگشته سمت دختره ،دختره هم چون دوسش داشته قبول ميكرده اخرشم كه به يه بهونيي سرد رفتار ميكنه با دختره كه دختره ول كن بره اونم چون دوسش داشته ول نميكرده آخر ولش ميكنه
با چيزايي كه تعريف كرد مطمئنم كه دختره نبخشيده
بچه ها من خيلي ميترسم نميخوام آه و ناله يكي ديگه تو زندگيم باشه قبلا يه بار شكست خوردم تو زندگي قبليم خيلي ميترسم
ميترسم از زندگي يا كسي كه آه و نفرين يكي ديگه پشت سرش باشه...