عموم پزشکه همسرش خونه داره با این تو چت آشنا شدن خانواده هیچکدوم راضی نبودن خود دختره امی می دونست پدرش بیماری اعصاب روان داره شدید راهشون هم دور بود خلاصه عروسی کردن و بچه دار شدن زنش واقعا ثانیه ای قابل تحمل نیست بچه گریه می کنه این قاطی میکنه غذا دیر میشه قاطی می کنه امروز بلال می خواست سیزده به در عموم رفت گشت پیدا نکرد یه دعوای شدید راه انداخت و گذاشت رفت خونه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
والا چیزی که خیلی برام عجیبه اسی رفتار شماست !چرا انقدر دلت برای عموت میسوزه؟؟ عموت یه ادم عاقل بالغ خودش تصمیم گرفته با همچین زنی باشه هر زمانم که نتونه تحمل کنه جدا میشه چرا دخالت میکنی به موضوعی که اصلا بهت ربطی نداره ؟