فک کن من تا بوشهر ۱۲۰۰ تا اومدم
دیدم زده ۸۰۰ تا به بندرعباس
اصلا اعصابم نمیکشید
حتی شوهرم گفت بریم عسلویه ۳۰۰ تا بود
بازم از خیرش گذشتم
اما تعجبم که خیلی سرد بود
اصلا نشد لب دریا بمونیم
حتی دوس داشتم برای غروب خورشید بشینم لب دریا
اما عطاشو به لقاش بخشیدم از تو ماشین از دور غروبو تماشا کردم
من که سیزده بدر نی نی یار تعلیقم کرد
منم خونه ام با سه تا فسقلی هام. شوهرمم سرکار
منم چون مامانم خیلی میزد تو سرم دخترخالت شوهر کرددد
منم لج کردم گفتم نمیام بیرون
از شبم همه چیز آماده کرده بود
ولی یاد حرفاشون افتادم
لج کردم
امروز کلا اعصاب ندارم
منم که مردم خونه ام ، هم هوا خنکه هم حس بیرون رفتن نیست 🖐️
دیگه حرف اینا حالیش نمیشه
منم امروز کلا اعصاب ندارم
لجم گرفته
به این فک کردم من بیچارم
به خدا از ۱۴ سالگی تا الان که ۱۷ سالمه همش حرف شنیدم
امروز گفتم به خودم
چقدر کوتاه بیام
همیشه میرم بغلش ببخشید گوه خوردم حلالم کن
به چه جرمی
چون به نفر دیگه تو سن ۱۴ سالگی با یه پسر ۳۰ ساله ازدواج کرده
به درک اگه به خاطر اونه برار ناراحت شده منم حدی دارم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز