واقعا که
حقیقتش من باشم برام مهم نیست به درک که نمیاد
ببین شوهرت داره تلاشش رو میکنه با تو خوب باشه ب پر و پاش نپیچ دوباره کار بدی بکنه
تو به داداشت بفهمون بخاطر حمایتش چقدر زندگیت خوب شده همین برای داداشت کافیه
بعدم کم کم با همسرت حرف بزن بگو من دوست دارم اون تصویر که تو منو زدی از ذهن همه پاک بشع ... تو با قایم شدنت اجازه میدی اون تصویر پا برجا بمونه اما وقتی کمکم میکنی تو کار خونه یا باهام مهربونی رو کسی نمیبینه
خونه برادرم میخوام بیای چون همسرمی پدر بچه‌هامی
دوست دارم اونا بیان چون دوست دارم نمک سفره ما رو بخورن و ببین تو چه مرد خوبی هستی چه پدر خوبی هستی خلاصه یه کم غرورش رو ترمیم کن
خلاصه هم داداشت رو نگه دار هم شوهرت رو ... اینقدر داداشم داداشم نکن جلوش این مرد هم داره تلاش میکنه و میدونه اشتباه کرده یه کوچولو حمایتش کن قدردانی کن... یه ذره هااااا نه خیلی زیاد😁
حالا شوهرت دروغ گفته ک شما ناراحت نشی
بنظرم کار خوب شوهرت انجام داده من بودم نمی‌رفتم
حتی اگ شوهرت راضی نبود توام نباید میرفتی
خب تو هم حق داری
نا خودآگاه ذهنت میگی من کتک خوردم داداشم معذرت خواهی کرده اونوقت این طاقچه بالا میذاره
در حالی که با چیزهایی ک تعریف کردی طاقچه بالا نیست خجالت و شرمندگی هست... این خیلی خوبه
به نظرم یکبار برای همیشه این مسئله کتک خوردن از شوهرت رو حل کن نذار پس ذهنت بمونه با یه چیزی جایگزین کن... چون زن ذاتا زدن همسرش یادش نمیره اما تو ب عنوان مادر سه تا بچه باید آگاهانه این حس رو مدیریت کنی تا هر چند وقت یکبار کنترل زندگیت از دستت خارج نشه...
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز