واقعا دلیلش هنوز مشخص نیس چرا اینقد با عروس بدبخت دشمنی میکنن
دانشجو شهر دیگه بودم. برگشتم شهرخودمون خواستگاری و عقد . بعد برگشتم خوابگام
۲۴ساعت تو راه بودم از خستگی داشتم میمردم
دیدم خواهرشوهرم داره زنگ میزنه
از خوشحالی پر درآوردم گفتم زنگ زده خسته نباشی بگه دلداریم بده بگه راه چطور بود و اینا
دیدم برگشت گفت برادرم گفته اصلا دلم نمیخواد عروسی بگیریم.عروسی نباشه چی میشه هر هر هر و خدافظ و قطع کرد😐😐😐