از ماشیناشون پیاده شدن داشتن کم کم داد میکشیدن و بد و بیراه میگفتن
مردا هم نگاه میکردن بی حرکت
یه خانم رهگذر ۵۰ ساله اینطورا پرید دست یکی از پسرارو گرفت هلش داد عقب
گفت بس کنید و اینا
جالبه بدونید جدی دعواشون تموم شد
دارم فکر میکنم من اصلا عرضه خانومه رو ندارم
چقدر ازین زنا خوشم میاد !
براش بی اهمیت نبود دعوای دیگران