خیلی خستمون کرده هم منو هم شوهرمو اصلا تحویل نمیگیره
اصلا صمیمی نمیشه. به شدت اهل فاصله هست .
از جیک پوک ما میخواد سر در بیاره اما خودش اصلا از هیچی زندگیش نمیگه و به شدت پنهانکاره. حتی خونش رو فروخت سهم دختراشو داد به من و شوهرم نگفت.
با کل زنای فامیلشون میره سفر اینور اونور ولی شوهر من بارها بهش گفته مادر بیا باهم بریم مسافرت نمیاد .
یا من خر رو بگو اون اوایل چقدر دوست داشتم باهاش برم خرید ولی هیچوقت نخواست معلوم بود نمیخواد .
خواهرشوهرامم دوتایی خودشون با خودشون صمیمی هستن من تو جمعشون مثله غریبه ها هستم. ماهی یک بار دوماه یکبار میبینمشون. اونم انقدر دیر ب دیر از هیچی شون ک خبر نداریم همش جیک تو جیک همن. شوهراشون هم همینطور.
شما بودین چه برخوردی میکردین؟؟؟
خیلی دلمون میشکنه و غصه میخوریم منو شوهرم جون خیلی رفت و آمد رو دوس داریم و مهربونیم هردومون