شوهر من سیزده چهارده سال با همین کارها عذابم داد بعد خودم رفتم قهر گفتم طلاقم بده میخام برم بخدا ۴ ماه رفت و اومد گفت گ وه خوردم پامو بوسید تا برگردم بچه هم داشتم
ولی بریدم رفتم الان جرات نداره اسم طلاق بیاره اینقدر تو دادگاه ها بردم آوردم حالش جا اومد تازه خیانت هم داشت
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
توروخدا برام دعا کن اصلا آرامش ندارم انگار عزیزترینم مرده در این حد شدم
یادمه چند سال پیش سر یه چیز جزئی داداشم و خانومش باهم بحثشون شد ....به زنداداشم دقیقا حرفهای شوهر شما رو گفته بود....درنهایت با کمک و همفکری مامانم الان عاشقونه دارن زندگی میکنن.....هر مردی موقع اومدن به خونه یه تایمی لازم داره تا خودش رو پیدا کنه......کلید ازدواج موفق نچسبیده به مرداس
[QUOTE=377061068]ببین زنگ نزن خودتو محکم بگیر بخاطر این آدم پست غدا نمیخوری؟ مگه خلی پاشو جمع کن خودتو ...[/QUOTE اشتهام کلا کور شده نه تشنمه نه گشنمه نه خواب دارم نه دسشویی میرم