من دهسال باهاشون یجا زندگی کردم چون برادرشوهرم باعث ورشکستگیمون شد
بعد ده سال ب قصد طلاق دوماه اومدم خونه مادرم
شوهرم هروز میومد برای اشتی ولی دید هیچ فایده ای نداره
خانواده شوهرمم دیدن قصدم جدیه سکوت کردن و مظلوم نمایی
شوهرم اومد فقط گفتم یا جدا میشیم یا ازون خرابشده میای بیرون
الانم ۱۱ساله اومدیم سرایداری
رنگ نحسشونو نمیبینم سالی نهایت دوبار ببینمشون