من بنا به شرایط زندگیم مجبور شدم کنکور ندم یعنی خانوادم نزاشتن و حالا یکم شرایط هموار شده برای درس خوندنم یکمم پول جمع کردم که کتاب بخرم ولی چون گرون بود خواستم دسته دوم بخرم از چند نفر سراغ گرفتم که یکیشون آشنا بود،حالا؛
دیشب از اقوام زنگ زدن که امروز میان خونمون و امروز که اومدن ۸نفر بودن همه هم سنشون بالای ۴۰ یعنی یکی دوتاشون ۳۸،۳۹ بودن بقیه ۴۵،۵۰،۶۰ اینطورا خب،یعنی طرف چقدر بیکاره که ۳ساعت راه کوبونده اومده خونه ی ما گفته ما برا عید دیدنی نیومدیم فهمیدیم دخترتون میخواد درس بخونه گفتیم اشتباه نکنه بیایم بگیم درس نخون هیچی تو درس خوندن نیست
ما پرسیدیم که کی گفته،فهمیدیم همون دختری که من میخواستم کتاباشو بخرم زنگ زده آمار منو داده😐مگه من دارم خلاف میکنم؟😑اینا هم پاشدن اومدن که بگن درس نخون،اون دوتا که گفتم ۳۸،۳۹هستن تحصیل کردن مابقیشون ابتدایی روهم نخوندن ولی بچه های خودشونو گذاشتن برن دانشگاه
میکن کار نیست خودتو خسته نکن بعدم از درس دور بودی چیزی یاد نمیگیری و جو دانشگاه خرابه دو روز دیگه پشیمون میشی،همین که بلدی بخونی بنویسی بسه بشین خونه سنگین و رنگین تا یکی بیاد باهات ازدواج کنه.
نمیدونم فقط برای من جو دانشگاه خرابه؟
چرا فامیلامون اینجورین؟