الان کرمانشاهم ولی خب والدینم خیلی اختلاف داشتن جدا شدن حالا هرکی میاد خواستگاری همه بدگویی میکنن نمیزارن سر بگیره
منم دیگه سی ساله شدم خیلی تنهام از طرفی من تنها موندم پیش مادرم که جنون داره و روانش خرابه
هرروز باهام بحث میکنه و ارامش ندارم خسته شدم از بس ازش تهمت شنیدم و ناسزا بهم میگه اعتماد بنفسم گرفته کاری کرده از خودم نفرت برداشتم
حتی توالت رفتن منو به خواهراش گزارش میده صبح تا شب خونه خواهراشه و خیلی دخالت می کنن توی زندگیمون ارامش ندارم
گذشته از اینها سواستفاده های مالی خیلی زیادی ازم کرده و عملا ازم دزدی کرده و خیلی اسیب دیدم ازش طوریکه الان از دستش کلی بدهی بالا اوردم و نمیتونم تسویه کنم بشدت استرس دارم
منم رفتم از محل کارم پرسیدم میگن فقط به ورامین تهران انتقالی میدیم خوابگاه از اوناست ولی من خودم خونه میگیرم
بنظرتون اونجا امکان ازدواج هست نمیگن خانوادت کجاست چون من میخوام ارتباطم کامل با مادرم قطع کنم تا ابد و دیگه به شهر خودمون بر نمیگردم