نه اصصصلا این کارو نکن..
هم خدا رو خوش نمیاد (اگه اون بی صفته تو نباید مثل اون باشی...تازه خانوادش خوب و بی گناهن)
هم اینکه شخصیت خودت کوچیک میشه و بهونه میدی دستش که باهات بد بشه
میتونی یواشکی ولی یه جوری که ببینه(ولی مثلا تو نمیخوای ببینه وانمود کن اینجوری) گریه کن نصفه شب ، بیدار شد بگو حرف دلتو ...
بگو دلم آتیش میگیره میبینم با خانواده ام بی دلیل بد رفتاری و...
اگر همسرت از رفت و آمد زیاد خوشش نمیاد خب خودت تنها برو شهرتون مثلا یه روز برسوندتپیش خانواده خودت و دیدو بازدید کنه وروز دوم برگرده شهرتون یا اینکه کلا تنهایی برو
شاید اخلاق و آداب خانواده شما با اون نمیخونه نیازی نیست تحمل کنه از این بعد یا شما مجبورش کنید به رفت و آمد زیاد همین که شما با خانوادتون مشکلی ندارید کافیه
کلا خانواده همسرم زیاد خونه ما نمیان شاید سالی یک بار اونم یک وعده اونم در صورتی ک دعوتشون کرده باشم اصلا اهل دخالت کردن یا حتی نظر دادن تو زندگیمون نیستن، کم حرف هستند و بسیار با ادب و مهربان، منم احساس میکنم چون خانوادم زیاد می موند پیشم روش باز شده بهشون، اگر کوچکترین حرفی بزنند ب خودش میگیره و ناراحت میشه، بله ب شدت درونگرا هست
پس به همسرت حق بده عزیزم دست خودش نیست اینجوری بزرگ شده و نمیتونه تغییر کنه
احتمالا اونها رو مزاحم میدونه در دایره امن خودش و نمیتونه کنار بیاد و خسته میشه
حتما شنیدی ضرب مثلها راجبه مهمان بودن تا نهایت سه روز رو فهمیدی
شما باید رفت و آمدها با خانواده خودت رو مدیریت کنی مثلا از این به بعد که خونه خریدن شهر شما وقتی اومدن برن خونه خودشون و شما برید بهشون سر بزنید یا یکی دوشب بمونید پیششون البته اگه همسرتون مشکلی ندارن و کنار میان
یه آدم درونگرا زیاد نمیتونه روابط با غیر رو برای مدت طولانی تحمل کنه
بی محلی بد دردی برا اونم
قبلا که مشکلات خونوادگیتو باهاش دردودل نکردی که؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز