عزیزم نامادری مادرنمیشه ناپدری پدرنمیشه خودم ۳تابچه دارم ازدواج اولم دوباره ازدواج کردم روزاول بچهام قبول کرد یک سال خوب بود دگه کم کم شروع کرد به کتک زدن بچهام دیدم راهی غیرازجدای نیست درخواست دادم توافقی هیچی نخواستم ۲۰روزپیش خدارشکر طلاقم تمام شد می‌دونم چه عذابی میکشی یه لقمه غذا راضی نبودبچهام بخورن
به حق این ماه مبارک هرچی دوس داری قبول شی
بچه ها واسه منم دعا کنید اون رشته ای که میخوام قبول شم اسمم فاطمه اس التماس دعا
بابا تو فقطططط به سمت خودت جذب بکن تا این تیکه 💩 رو از زندگیتون حذف کنی و یا حداقل سمت تو باشه؛ متاسفانه از ناتنی هم زیاد خواهر برادر درنمیاد ، تو خانوادم ناتنی چنتا داریم اینطورین هیچ وقت جور نشدن.
فقط پدرت رو به خودت نزدیک کن
مگه اون زن نمیدونست مردی که باهاش ازدواج میکنه یه بچه داره؟؟ دندش نرم قبول نمی‌کرد
دختر تو این سن خیلی درک کردن میخواد من خودم دخترم ۱۷ سالشه و اتفاقا پسر ده ساله دارم
حواسم هست دخترم ناراحت نشه و ذاتا پسر تو این جامعه همیشه حق داده شده بهش و به نظرم بهتره تو موارد مساوی بیشتر طرف دختر گرفته بشه تو این البته
اون مادر اگه با این بچه خوب بود قطعا ایشونم با برادرش خیلی بهتر رفتار میکرد اون سر این خالی میکنه ایشونم سر برادرش البته نمیگم کارش درسته ولی میگم تو اون شرایط طبیعیه
نگاه کن اسی
تو فقط پدرت رو داری از نظر رابطه خونی
همینجوری سمتش باش باهاش صحبت کن؛ کم کم به مرور زمان بهش نزدیک میشی
هرچقدر از پدرت دور تر بشی، این زنیکه بیشتر براش خوبه
حتی اگر هم ازدواج کنی؛ بازم خونه پدری خیلی مهمه خیلی
سعی کن حمایت پدرت رو داشته باشی
براش چایی بیار، غذا ببر یا حتی میوه ببر باهم بخورین؛ هرجور شده بهش نزدیک باش
