.براش یه پست از موزیکای مهیاررفرستادم بعد ده روز دایرکتمو دید و جواب داد اولش باهام سرد بود بعد شد مث همون قبلش انگار تو اسمونا بودم اونم یجوریرباهام رفتار میکرد انگارریه هدیه از طرف خدام.... ی چند روز باهاش صحبت کردم و بعد همه چیز رو بهش گفتم ... خیلی خوب باهام برخورد کرد و مهربون و خوب بود و حلاصه حرفش این بود که تو خیلی خوبی خیلی خواستنی هستی حتی گفت دوست دارم برام قابل احترامی ولی اصلا قصد ازدواج کردن ندارم...کل حرف زدن اون شبمون یک ساعت طول کشید و دیگه هیچ وقت باهم حرف نزدیم
هنوزم همو فالو داریم استوریامو نگا میکنه ولی لایک نه
یه ماه بعد واسه تولدش پست گذاشت که میخوام مدتی تنها باشم رشد کنم و این صحبتا ..یه کپشن طولانی بود..من این مدتی که گذشت نه تولدشو تبریک گفتم نه هیچی حتی تسلیت مادربزرگشم نگفتم بهش....اونم همینطور.... ولی همچنان هست و میبینه
دیشب یه استوری گذاشتم که میگفت ادم هر کاری هم بکنه یه جنبه های مثبت و منفی داره که ادم ممکنه پشیمون بشه پشیمونی بد نیست و فلان همیشه هست تو هررکاری
اونم بعد ماه ها یه پست گذاشت که خودش نوشته بود که یه قهوه بزنیم ینی دلم برات تنگ شده ینی میخوام باشی ینی قدر یه نخ سیگار یه فنجون قهوه حضورتو میخوام ینی شالت جا مونده رو دسته مبل بوی شیرینیت پخش شده تو خونه ینی بو عطرت هنوز هست(کامل ننوشتم ولی مزمون همین بود)
الان من نمیدونم منظورش ممکنه من باشم حتی یک درصد؟یا اصلا فکر نکنم ممکنه با من باشه و نامزد سابقشه؟اخه اگه با اون بود برمیگشت بهش🥲تو رو خدا بگین بهم من چیکار کنم نمیتونم فراموشش کنم