همیشه از کودکیم خونه پدربزرگم تو روستا تو خاطرم بود که جیش کردم و دارم گریه میکنم و مادربزرگ پدرم به زبون محلی فوشم داد
الان ۲۵سالمه
چندساله عمم هی میگه منو حلال کن شما ۴تا نوه رو پیش من گذاشته بودن منم سنم کم بود و همش شماها جیش میکردید و میبردم دسشویی و تو دوبار جیش کردی شلوارت و من زدمت یادم نیست چجوری فکر کنم نیشگون و تو گریه کردی خیلیم آروم و مظلوم بودی و من عذاب وجدان دارم و راهنمایی بودم یه شال خریده بود که مثلا حلالش کنم (خیلی خسیسن ازینکارا نمیکنن)
دیشب دوباره عنوان کرد منم گفتم فلانیو میزدی اون مادرش پارت میکرد ولی مامان من مظلوم بود به مامانم گفتم ادم بچه شو هیچوقت پیش کسی نباید بزاره
کلا خیلی عصبی شدم از دیشبه نمیدونم چرا من اینو قبلاهم میدونستم ولی دیشب خیلی عصبی تر شدم چون من الانشم مظلومم میگم اون ماجرا تو ناخوداگاه من ثبت شده منم هیچی نگفتم ک میبخشم یا نه ولی درواقع هیچوقت کسایی ک به روح و روانم اسیب زدن نمیبخشم میگه چیکار کنم منو ببخشی مامانم شوخی کرد گفت میخوای توام بچشو بزن (یعنی میخواس بگه ببین دیگه چ حس بدیه مادر ناراحت میشه )ک گفت نه خودمو بزن خودمو بزن مطمعنم مامانم اون موقع کلی غصه خورده
چه میشه کرد با همچین اشغالی ک عذاب وجدان حالا گرفته؟