برن گم شن یه مشت عقده ایی
همینطوری راه می رفت ایراد میگرفت از خونه زندگی مک
شوهر خواهر شوهرم یبار جوابش داد گفت کاش دختر تو یکم زندگی کردن رو از شیلا خانوم یاد میگرفت گررررر گرفت
دختر من؟
دختر من فلانه
دختر من نبست در جهانه
و همینطوری چشم انداخته تو چشم داماداش که مبادا با من حرف بزنن و نگاه کنن
اگه هم حرف بزنن که تیکه میندازه سنگین رنگین باش