2777
2789
عنوان

کسی بیداره میاد درد و دل

| مشاهده متن کامل بحث + 296 بازدید | 31 پست
ذات خراب درست نمیشه

شاید بهش بک بدم

اگر نتوان آزادی و عدالت را یک جا داشت و من مجبور باشم میان این دو یکی را انتخاب کنم، آزادی را انتخاب می‌کنم تابتوانم به بی‌عدالتی اعتراض کنم ....من مي‌دانستم نوميدي هست، اما نمي‌دانستم يعني چه. من هم مثل همه خيال مي‌کردم که نوميدي بيماري روح است. اما نه، بدن زجر مي‌کشد. پوست تنم درد مي‌کند، سينه‌ام، دست و پايم. سرم خالي است و دلم به هم مي‌خورد. و از همه بدتر اين طعمي است که در دهانم است. نه خون است، نه مرگ، نه تب، اما همۀ اينها با هم. کافي است زبانم را تکان بدهم تا دنيا سياه بشود و از همۀ موجودات نفرت پیدا کنم. چه سخت است، چه تلخ است انسان بودن...!

بیشتر ببینید

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و *کاملاً رایگان* با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید .

خیانت بخشش نداره بنظرم چون دیگه هیچ وقت نمیتونی بهش اعتماد کنی و خودت داااغون میشی

چیکار کنم دوسش دارم نمیتونم دل بکنم 

اگر نتوان آزادی و عدالت را یک جا داشت و من مجبور باشم میان این دو یکی را انتخاب کنم، آزادی را انتخاب می‌کنم تابتوانم به بی‌عدالتی اعتراض کنم ....من مي‌دانستم نوميدي هست، اما نمي‌دانستم يعني چه. من هم مثل همه خيال مي‌کردم که نوميدي بيماري روح است. اما نه، بدن زجر مي‌کشد. پوست تنم درد مي‌کند، سينه‌ام، دست و پايم. سرم خالي است و دلم به هم مي‌خورد. و از همه بدتر اين طعمي است که در دهانم است. نه خون است، نه مرگ، نه تب، اما همۀ اينها با هم. کافي است زبانم را تکان بدهم تا دنيا سياه بشود و از همۀ موجودات نفرت پیدا کنم. چه سخت است، چه تلخ است انسان بودن...!

بیشتر ببینید
مهریه

مهریه به چه دردم میخوره مشکل مالی ندارم فقط دوسش دارم

اگر نتوان آزادی و عدالت را یک جا داشت و من مجبور باشم میان این دو یکی را انتخاب کنم، آزادی را انتخاب می‌کنم تابتوانم به بی‌عدالتی اعتراض کنم ....من مي‌دانستم نوميدي هست، اما نمي‌دانستم يعني چه. من هم مثل همه خيال مي‌کردم که نوميدي بيماري روح است. اما نه، بدن زجر مي‌کشد. پوست تنم درد مي‌کند، سينه‌ام، دست و پايم. سرم خالي است و دلم به هم مي‌خورد. و از همه بدتر اين طعمي است که در دهانم است. نه خون است، نه مرگ، نه تب، اما همۀ اينها با هم. کافي است زبانم را تکان بدهم تا دنيا سياه بشود و از همۀ موجودات نفرت پیدا کنم. چه سخت است، چه تلخ است انسان بودن...!

بیشتر ببینید
بچه داری یا دلیل خاصی هست که تو این زندگی موندی؟ واقعا آدم بعد از اینکه از اعتمادش سو استفاده میشه ح ...

اره دارم دلیلش دلم بود وابستگی دوست داشتن زیاد دست خودم نیست چندروز ازش دورمیشم میخوام بمیرم نمیدونم چطوری جداشم از نظر مالی هیچ مشکلی ندارم

اگر نتوان آزادی و عدالت را یک جا داشت و من مجبور باشم میان این دو یکی را انتخاب کنم، آزادی را انتخاب می‌کنم تابتوانم به بی‌عدالتی اعتراض کنم ....من مي‌دانستم نوميدي هست، اما نمي‌دانستم يعني چه. من هم مثل همه خيال مي‌کردم که نوميدي بيماري روح است. اما نه، بدن زجر مي‌کشد. پوست تنم درد مي‌کند، سينه‌ام، دست و پايم. سرم خالي است و دلم به هم مي‌خورد. و از همه بدتر اين طعمي است که در دهانم است. نه خون است، نه مرگ، نه تب، اما همۀ اينها با هم. کافي است زبانم را تکان بدهم تا دنيا سياه بشود و از همۀ موجودات نفرت پیدا کنم. چه سخت است، چه تلخ است انسان بودن...!

بیشتر ببینید
مشکلی نداره چاره نداره

بنظرت به روش بیارم یا بزارم گوهشو بخوره 

اگر نتوان آزادی و عدالت را یک جا داشت و من مجبور باشم میان این دو یکی را انتخاب کنم، آزادی را انتخاب می‌کنم تابتوانم به بی‌عدالتی اعتراض کنم ....من مي‌دانستم نوميدي هست، اما نمي‌دانستم يعني چه. من هم مثل همه خيال مي‌کردم که نوميدي بيماري روح است. اما نه، بدن زجر مي‌کشد. پوست تنم درد مي‌کند، سينه‌ام، دست و پايم. سرم خالي است و دلم به هم مي‌خورد. و از همه بدتر اين طعمي است که در دهانم است. نه خون است، نه مرگ، نه تب، اما همۀ اينها با هم. کافي است زبانم را تکان بدهم تا دنيا سياه بشود و از همۀ موجودات نفرت پیدا کنم. چه سخت است، چه تلخ است انسان بودن...!

بیشتر ببینید
چقدر اون احساس ناامیدی می‌تونه سخت باشه و درهم شکننده

من دیگ از اون ناامید نمیشم چون ذاتش خرابه از خودم ناامید شدم که باورکردم کسی رو که با کوچکترین فشار باز میره سمت این کثافت کاری 

اگر نتوان آزادی و عدالت را یک جا داشت و من مجبور باشم میان این دو یکی را انتخاب کنم، آزادی را انتخاب می‌کنم تابتوانم به بی‌عدالتی اعتراض کنم ....من مي‌دانستم نوميدي هست، اما نمي‌دانستم يعني چه. من هم مثل همه خيال مي‌کردم که نوميدي بيماري روح است. اما نه، بدن زجر مي‌کشد. پوست تنم درد مي‌کند، سينه‌ام، دست و پايم. سرم خالي است و دلم به هم مي‌خورد. و از همه بدتر اين طعمي است که در دهانم است. نه خون است، نه مرگ، نه تب، اما همۀ اينها با هم. کافي است زبانم را تکان بدهم تا دنيا سياه بشود و از همۀ موجودات نفرت پیدا کنم. چه سخت است، چه تلخ است انسان بودن...!

بیشتر ببینید
اره دارم دلیلش دلم بود وابستگی دوست داشتن زیاد دست خودم نیست چندروز ازش دورمیشم میخوام بمیرم نمیدونم ...

عزیزمی ولی برای این زندگی مشخصه فقط تو داری تلاش میکنی ، از آخر فقط برات یه روح خسته میمونه که هرچی تلاش کرده اون چیزی که خواسته رو به دست نیاورده ، زندگی مشترک یعنی دو نفره و مشترک تلاش کردن ، چرا میخوای تنهایی یه خرابه رو بسازی؟ اول از همه باید اولویت خودت باشی ، زندگی با اعتمادی به کام جفتتون تلخه 

خواهرم این حالت خوبی نیست به مرور ذهن بیمارتر میشه و حتی ممکنه تو رابطه با شما هم مشکل جدی تر بشه یا باید بزاره کنار آروم آروم و برای کنار گذاشتن هم ی مدت گوشی لمسی نداشتنه،،، ورزش کنه و بیشتر وقتشو با شما بگذرونه و شما هم بیشتر برای ایشون وقت بزارید از هر جهت،،، با این وابستگیه شما کار سخت میشه امیدوارم زندگیتون باز دوباره درست بشه


عزیزمی ولی برای این زندگی مشخصه فقط تو داری تلاش میکنی ، از آخر فقط برات یه روح خسته میمونه که هرچی ...

میدونم فقط حماقت کردم 

یه مدت که همه چی خوب باشه اونم عالیه سمت هیچی نمیره اما با اولین بحث (که شدید بشه) حالا تبدیل به قهر یا هرچی شد سریع انگار از لج میره سمتش

اگر نتوان آزادی و عدالت را یک جا داشت و من مجبور باشم میان این دو یکی را انتخاب کنم، آزادی را انتخاب می‌کنم تابتوانم به بی‌عدالتی اعتراض کنم ....من مي‌دانستم نوميدي هست، اما نمي‌دانستم يعني چه. من هم مثل همه خيال مي‌کردم که نوميدي بيماري روح است. اما نه، بدن زجر مي‌کشد. پوست تنم درد مي‌کند، سينه‌ام، دست و پايم. سرم خالي است و دلم به هم مي‌خورد. و از همه بدتر اين طعمي است که در دهانم است. نه خون است، نه مرگ، نه تب، اما همۀ اينها با هم. کافي است زبانم را تکان بدهم تا دنيا سياه بشود و از همۀ موجودات نفرت پیدا کنم. چه سخت است، چه تلخ است انسان بودن...!

بیشتر ببینید
خواهرم این حالت خوبی نیست به مرور ذهن بیمارتر میشه و حتی ممکنه تو رابطه با شما هم مشکل جدی تر بشه یا ...

ممنونم بابت راهنمایی 

اما به حرف من گوش نمیکنه یه مدت همه چی عالیه بعد با کوچکترین فشار میره سمتش دوباره 

اگر نتوان آزادی و عدالت را یک جا داشت و من مجبور باشم میان این دو یکی را انتخاب کنم، آزادی را انتخاب می‌کنم تابتوانم به بی‌عدالتی اعتراض کنم ....من مي‌دانستم نوميدي هست، اما نمي‌دانستم يعني چه. من هم مثل همه خيال مي‌کردم که نوميدي بيماري روح است. اما نه، بدن زجر مي‌کشد. پوست تنم درد مي‌کند، سينه‌ام، دست و پايم. سرم خالي است و دلم به هم مي‌خورد. و از همه بدتر اين طعمي است که در دهانم است. نه خون است، نه مرگ، نه تب، اما همۀ اينها با هم. کافي است زبانم را تکان بدهم تا دنيا سياه بشود و از همۀ موجودات نفرت پیدا کنم. چه سخت است، چه تلخ است انسان بودن...!

بیشتر ببینید
ممنونم بابت راهنمایی اما به حرف من گوش نمیکنه یه مدت همه چی عالیه بعد با کوچکترین فشار میره سمتش دوب ...

تا جایی که میشه باید شما براش اون خلع رو پر کنید

و بقیه رو البته که باید خودش بخاد که اصلاح بشه

وگرنه هیچ کس نمیتونه کاری کنه

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز