سالهاست باهام قطع رابطست بخاطر خواهر برادرش
الان امروز اومد عید دیدنی همینجا هم از شکمم فهمید باردارم
ولی نمیتونم ببخشمش هیچوقت اون شبو یادم نمیره تا صبح گریه کردم چه بلایی سرم آوردن
حتی پسرم از ذهنش پاک نشده شش سالشه همش تو قیافه بود
کاش نمیومد باهاش دست دادم و احوالپرسی کردم ولی خیلی سرد بودم