ما یه سال وقتی بچه بودیم با خاهرم و مامانم رفتیم بخدا از شدت شلوغی جای سوزن انداختن نبود
حالا مامانم وسط اون جمعیت دوست پیدا کرده بود برای خودش واستاده بود به صحبت
منو خاهرمم که انقدر مردم پاهامونو لگد کرده بودن گریه میکردیم😂😂
واقعیتش شما خیلی کم مشهدی میبینی که اینجور مواقع حرم یا جاهای تفریحی برن چون میدونن که شلوغه
مثلا عیدا کسی موج های ابی چون شلوغ و گرونه😂😂