2777
2789

دیشب خونه مادرش بودیم همه بودن خواهر برادراش من کنار شوهرم نشسته بودم و باقی بچه خا خواهراش و…پشت اپن اشپزخونه بودن و دید نداشتم بهشون باهام صحبت میکردن منم واسه اینکه هی سر نچرخونم رفتم روی مبل روبرویی جمعیت نشستم ک راحت حرف بزنم و توی جمع باشم شوهرم میگه چرا خیره نگاه دامادمون میکنی اون سرش میندازه پایین تو همچنان نگاه میکنی و اون فکر نمیکنه چیزی توی دل تو نیست و دعوا کرد ومن متهم به چشم چرونی میکنه این دفعه دومشه میگه به مردا زیاد نگاه میکنی درصورتی که اصلا اینطور نیس خیلی عصبی شدم بعد۱۰سال زندگی و ۲تا بچه اینا بهم میگه جامو جدا کردم و دیگه رهاش کردم حتی حالم بد میشه توی صورتش نگاه کنم دیگه گفتم من دیگه توی جمع خانوادت نمیام اگر اینجوریم 

 امشبم خانوادش دعوتن 

دفعه دوم بهم تهمت میزنه 

شاید حواست نیس

یه عددنومزد دارم که تمام منه:)🤍 جای toگوشه ی Galbمنه♡درخواست دوستی به هیچ عنوان ندید و قبول نمیکنم با تچکر🤍اگر مقدوره برای حاجتم یه صلوات بفرستید🦋

مامان ها✋✋ طاها من مشکل توجه تمرکز و تاخیر کلام داشت.

دو سال برای گفتار درمانی حضوری می‌رفتیم که بی نتیجه بود.😔

تا با خانه رشد که صد تا درمانگر تخصصی گفتار و کار و روانشناس آنلاین هستن آشنا شدم، برای هر مشکلی هم آقای خلیلی بهترین درمانگر رو بهم معرفی کرد. 

این مدت خدا رو شکر پسرم خیلی پیشرفت کرده.🤩🤩

اگه نگران رشد و تربیت فرزندتون هستین خانه رشد عالیه. شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید.

عزیزم ی چیزی بهت بگم مردا هم رو خوب می‌شناسن... شاید تو دامادمون چیزی می بینه ... نمی تونه به اون بگ ...

نه دامادشون اینجوری نیس میگم که تازه عروس نیستم۱۰ساله عروس این خانوادم همه چیز مثل همیشس این دامادشونم ما سالی ۱بار میبینم چون شهر دورن میگه دامادمون با حیاس تو بی حیایی

هر چی کمتر به مردا جواب بدی ارامش بیشتری داری به حرفشم فک نکن ذهنش اینطوریه تو که این کارو نکردی همی ...

نباید تکرار کنه منم شخصیتی دارم غرورم له میشه بااین حرفا اصلا این وصله ها بهم نمیچسیه

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز