خونه ی مامان وبابام سه طبقه س
بابام تااومدیم اینجا یک طبقه به نام مامانم کرد
یک طبقه خودش یک طبقه م که باداداشم مادرم شریک بود
کل پوبل مال بابام بوداما بنام مامانمم کرد
همیشه میگفت بایدبنام توباشه... به مامانم میگفت ماهم بچه بودیم نمی دونستیم چرا...
تااینکه بابام آسمونی شد
مادر من سرانحصارورثه برای مالیات و... هم یک هشتش هم مهریه شودرخواست کرد بنابه خواسته ی وکیل
والحمدا... باهمین مقدارکه بنامش بود راحت رضایت بقیه ی خواهروبرادرمم گرفت وهمه رفتیم امضاکردیم بنام مامان شد...
ببینیدخیلی مهم بعدازدورازجون همسرآدم جوری نشه که آدم زمین بمونه
مادرمن مهریه شم بخشید اماپدرم نذاشت محضری بشه وگفت لفظاکافیه بخشیدی روزی روزگاری کمکت میشه...
فکرهمه جاشوکرد
میدونست بقیه راضی میشن برای بنام زدن الباقی سند...
همیشه زن ومردباید زرنگی کنن پشت هم باشن نه مرد زمین بمونه نه زن...
ان شاا...اوناییم که خونه ندارن خدابهشون بده🌹🌺