مادرشوهر منم همینه. همش میگه بیاید ما تنهاییم و فلان ولی وقتی میریم زورش میاد یک چایی بذاره. با اکراه انجام میده. غذا هم همینطور. درست نمیکنه. همش ناله میکنه همش از مهربونی دیگران حرف میزنه. خب وقتی خودش مهربون نیست چه انتظاری از عروس داره. حداقل ناله هاش پیش پسرش بگه.
مهمون غریبه که نیستین....دلش واسه بچه هاش تنگ میشه دعوتشون میکنه....ضمنا عاشق چشم آبرو شماعروسا که نیست طفلک پسراش صدا میزنه شماها هم که مث آویزونا میرین انتظار دارین پیرزن جلوی شما خم راست شه....والا من وجاریم هر وقت میریم خونه مادرشوهر عین مادر خودمون کمک میکنیم...اجازه نمیدیم که اون پاشه....خجالت بکش سر صبحی خودت مسخره کن نه یک مادر که عمری زحمت بچه هاش کشیده.....البته زمونه می چرخه ببینم پسرات چیکار میکنن
گلم همه کارهارو ما کردیم
همه کارهارو
میگم کلا خیلی ناله میکرد اول عیدی
دید هیچ کسی توجمع محل نمیده بهش
یهو پاشد گف پس من چای ببرم جمع کنم.
من الان نمیدونم میخونین پیامهارو اینجوری جواب میدین یا بر اساس ذهن خودتون جواب میدین😐😂
سلام عزیزم
این بنده خدا توجه میخوان..یکبار که باهاش نشستید باهاش همدلی کنید و توجه،میبینید که غر و ناله هاش کمتر میشه..متاسفانه دنبال یک هم صحبت هستند و مهر طلب شدن.
حالا ما یکی از اقوام بود عروسش میگفت تو سی سی یو بود بهش می‌گفتیم مادر خوبی؟ می‌گفته خوبم زحمت افتادید شما
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز