خونه رو کثیف کن یا کاری ک شدید متنفره انجام بده بزار خسته شه بره
اشتباه میکنی خواهر من
شما که هنوز نمیتونی حرفت رو راست بزنی، چجوری میخوای بچه بار بیاری؟ اونا هم تو این دنیای وانفسا، مثل خودتن؟؟؟
بزار مادرت ناراحت شه، حرف بزنه، تو فامیل بگه، الان خانواده شما شوهر و بچه هاتونن. مادر حامی ای هم که نیستن. پس رها کن این اخلاق رو. عیده، نوروزه، قراره اول از همه به بچه ها، دوم به جوونا خوش بگذره، سن و سال دارها باید بشینن خونه، بقیه برن خونه شون.
نمیدونم چیکارکنم ولی میدونم تصمیمش جدیه حتما میادو ۱۳ روز رو میمونه .
فقط خدا کمک کنه نتونه بیاد بمونه خونش
حس عذاب وجدان هم دارم میگم من چه دختری هستم راضی نیستم مادرم ۱۳ روز بیاد خونم
خدانکنه بمیره چی اونوقت یاد این روزا میوفتم و دلم میگیره
یعنی خودشون مهمون ندارن این مدت؟
یعنی بچه هاش نمیرن خونش چجور روش شده
معمولا بزرگترا عید خونه ان تا بچه هاشون برن
یعنی تو حونه مادرشوهرت نمیری
خیلی سخته خیلی...
چون مادر منم کمی این شکلیه
اصلا نمی‌سازیم
رک بگو
اصلا به این چیزا فکر نکن خواهر
صرف زاییدن. بزرگ کردن، نون دادن، شیر دادن، پدر و مادر نمیشن.
خودم چندین سالِ روابطم رو با مادرم محدود کردم، بس که زندگیم رو به آتیش میکشه. هرجا هم میشینی میگه، ولی برام مهم نیست، چون اعصاب و آسایش خودم برام مهمتره.
شما نگران رک بودن پسر کوچولوتونین، من نگران بی زبونی بچه اولتو. بچه است دیگه، یه حرفی بزنه، بزرگترن نباید از بچه ناراحت بشن.
