گفتم فلانی کاراش بده: تف انداخت جلوم رو فرش جلو بچه هام
گفت ازت راضی نیستم بعد ۱۵ سال
گفت زن کرمویی هست
تازه عروسی کرده بودیم گفت پی آهنی ک برا مادرم خریدمو دادی به مامانت! در صورتی که نخریده بود اصلا
گفتم افسردگی اومده سراغم گفت به همون دوستات بگو! حالا من دوستی ندارم اصلاااا یعنی پای همه رو برد!
گفت گوشت خریدم نیست و کمه تو فریزر! گفتم خوب درست کردیم خوردیم گفت نعععع دروغگویی
گفت چند نفرو از نگاهشون بدم میاد چشمای تورم درمیارم.....
میوه تو پشت صندوق ماشین جا گذاشته بود برا اینکه نگنده تو گرما ، رفتم آوردم بالا، وقتی بیدار شد گفت غلط کردی رفتی دست زدی ب صندوق ماشین کثاااافت، دفعه دیگه از این غلطا بکنی قلم پاهاتون میشکنم!
حالا خودم با نخوردن و جمع کردن پول جمع کردم!
دلم خیلی شکسته ازش!
فقط از خدا میخوام رو تخت بخوابه و زبونشم کار نکنه....