شوهرم خیلی کم حرفه هر چی فکر میکنم چیزی یادم نمیاد خاک تو سر
پارتنرم هست
رفتیم لباس بخریم یه فروشنده کلا از شب قبل و روز بعد بهش نگاه میکرده آخرش من نبودم بهش سلام کرده خواسته حرف بزنه محل نداده اومدیم بیرون خرید هام کلا تموم شد گفت
من تو ماشین عصبی شدم و رفتم تو خودم ساکت شدم😅
یهو ی جا وایستاد گفت میرم کار دارم اصلا نفهمیدم کجا رفت
رفت برام گل خرید آورد گفت من مال خودتم نگران نباش🥲
اصلا اهل حرف عاشقانه زدن نیست انقد مغروره
فقط یه بار رفته بودیم خرید داشت با فروشنده که دختر بود میگفت ،می‌خندید
البته اصلا اهل لاس زدن نیست و اصلا هم هول نیست ،یه موضوعی پیش اومده بود که باعث شد این اتفاق بیفته
ولی من بدم اومد از این کارش
شب که رفتیم بخوابیم گفت بیا بغلم نرفتم گفت چرا نمیای بهش دلیل ناراحتیمو گفتم گفت دیوانه من تورو با دنیا عوض نمیکنم
اونجا قند تو دلم آب شد
گف من میشم همه خانواده ات بابات مامانت برادر خواهر ومیشم همه کست....
حالا لاف زیاد میزنه ولی همیشه اینه حرفش🤣
بهم گفت تو اولویت اول واخر زندگییمی.
دوس ندارم ازت دور باشم کاش میشد سرکار نرم همش کنار توو بمونم وقتی هم میرم دوس دارم زود بگذره بیام پیشت کنارت ارامش میگیرم.
یبار هم گفت تورو حتی بیشتر از مادرم دوس دارم...
حرفای اینجوری زیاد میزنه بهم در عمل هم محبت میکنه
همه حرفاش …🥲🥲
ولی ی بار ی چیزی گفت
گفتش که :من باید خیلی حواسمو جمع کنم خیلی باید باهات خوب باشم خیلی ،ک اون دنیا دوباره دلت بخواد کنار من باشی و باهم زندگی کنیم،تا دوباره انتخابم کنی 🥲
بهترینش تو یه اس ام اس بود
خیلی به دلم نشست
دیدم پیام داده
زدم به حسابت
آمار گرفتن هر کی عروس روستامون شده قیافشون خوب نبوده اگه تو رو ببینن نظرشون عوض میشه🙃
خدایی خوب زبون دارند 😂،ممکنه بعد مدتی اصلا یادشون نیادها که اون حرفو زدن
ولی زن اون حرف با محبت همیشه تو ذهنش می موته
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
22 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
23 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز