من ابجیم ی جا با هم توی خیاطی کار میکردیم ابجیم از امروز گفت من نمیام و نیومد باهام گفت کارش سخته حقوق کمه اینا.من امروز رفتم دیدم صاحبکاره که زنه اومده انگار باد داره.بعد نشسته بودم دیدم نیرو اورده روی چرخ من داره کار میزنه منم وسایلامو جمع کردم زدم بیرون بعد اومده دنبالم بیا همین سفارش هارو بزن دیگه نیا وگرنه حقوقت نمیدم منم با گریه اومدم بیرون .چرا صاحبکارا اینجورین