یه روز زن دایی دوستشو دعوت کرده دختره مجرده
دوستش فامیله
بعد داییم دیدتش رفته به دایی بزرگم از دختره گفته که چقدر خوشگله و فلان….
ولی دختره اونقدرام خوشگل نیست کع داییم تعریف کرده ازش
زن داییم از چیزی خبر نیست
منم سر یه موضوعی با دختره با هم مشکل داریم الان خیلی میترسم واقعا کارشون به ازدواج بکشه
خدا نکنه واقعا داییم باهاش ازدواج کنه چون نمیخوام همیشه اون دختره ببینم
اینا به کنار من از وقنی این حرفو شنیدمهمش خودمو با اون دختره مقایسه میکنم اعتماد به نفسمو از دست دادم از بس مقایسه کردم چکار کنم🤕🤕