اغا ما همه دور هم تو مهمونی جمع بودیم خونه مامان بزرگ بابا بزرگ بعد پسر عمم نه گذاشت نه برداشت اومد نشست رو پای من تقریبا سه سالو نیم شه.
اغا این نشست رو پام یهو گوزید یکم همه ساکت شدن من از خجالت داشتم اببببب میشدم دلم میخواست زمین دهن وا کنه خودمو پرت کنم توش.پسره دید همه ساکت شدن یهو بلند شد با صدای بلند اعلام کرد به خداااا من بودمگوزیدممم داداششش بیا بهشون بگوووو