2777
2789
عنوان

شما جای این دختر بودید افسردگی نمیگرفتید آقایون نیاید تاپیکم

| مشاهده متن کامل بحث + 1769 بازدید | 105 پست

اخرین سری با قرصی لاغری ک شیشه توش داشت و بیدارش نگه میداشت انرژی میداد درس مبخوند واسه استخدامی و اون زمانی بود ک داشت زندگی میکرد چون درس میخوند حس خوبی داشت 

آزمون قبول شد ولی کد ۱۹ شد مشکل گزینشی که باید رفع میشد تا بره سرکار 

تو خیالش رویاش فکر میکرد مهر ۱۴۰۳ مدرسه هست حقوق داره حتی جشن ک میخواست بگیره اما ....باید میرفت دفاع برای مشکل گزینشی تا رفع میشد 

با وجود گریه ناراحتی کار پاره وقت پیدا کرد اونم با دوساعت مسیر رفت و دوساعت برگشت تا سرگرم باشه و پاره وقت هرموقع خواست بره بیاد ک یکم سرگرم باشه غصه نخوره 


میشه دعا کنید به خواسته قلبیم برسم 💜مرسی🧡

مشکل این دختر به راحتی حل میشه فقط باید خودش بخواد و خودش تلاش کنه

چیزی نیست که بخواد بابتش افسردگی بگیره

فقط اراده میخواد

اراده برای ترک اون عادت

و اراده برای درس خوندن واسه ازمون استخدامی

در ضمن فقط ایشون اینجوری نیست. خیلی ها درگیر مسائل این چنینی هستن

یاد خوبان نه حساب است که فراموش شود، نه چراغ است که خاموش شود

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

دفاع رفت و سرگرم بود روزگار یکنواخت میگذروند و مثله همیشه تو رویاهاش خوش بود تااینکه یه خاستگار پیدا شد ک همه چیش خوب بود و چقدر تو رویا با اون پسر رقصید و ذوقشو کرد یک روز قبل دیدن اون پسر جواب مشکل گزینشیش اومد که رفع شده و چقدر جیغ زدو گریه کردش که خدایا حمکتی داشته که همه چیم باهم اوکی بشه ازدواجم کارم چقدر خوشحال بود که تولد امسالم ۷بهمن هم کارم اوکی شده هم عشقم و ... 

هرچند بابت کارش گفتن قبولم شدی امسال سرکار نمیدی میره تا مهر 

ای خدا چرا اخه من چ گناهی داشتم 

اون خاستگارم تو اوج خواستن رد کرد بخاطر خساست خیلی زیاد پسره 

الان دلش شکسته از تنهایی ازینکه حداقل ایکاش کسیو کنارش داشت که میتونست باش دردودل کنه 

همه ی دوستاشم ازدواج کردن 

چرا خدایا چرا هم کارم ک واسش جر خوردم اینقدد گره توش باشه منی ک تلاش کردم باید الان دوساعت برم اون ور استان از صبح زود تا شب بااین حقوق کم حنجرم جر بخوره 

خدایا من جیم کمتر بود که قسمتم نمیکنی ازدواج کنم چرا هیچکس منو دوست نداره چرا من دوست داشتنی نیستم پس 

منی که چهرم خوبه بد نیست هیکلمم توپره منی ک دختر بدی نبودم فقط دوست داشتم همدم داشته باشم 

چرا حداقل این نیازو زود در من گذاشتی 

چرا باید مامانم ازم توقع کار کردن اشپزی داشته باشه 

تقصیر منه همیشه با مامانم دعوام میشه میگم همه بخت منه ک تو این سن تو این خونم 


میشه دعا کنید به خواسته قلبیم برسم 💜مرسی🧡

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792