این طبیعیه ک حوصله مهمون ندارم یا ن

چاره ای نیست لبخند بزن میگذره

گزینه دوم نباید برات مهم باشه .. بهتر بزار بگن بده نیان خونت .‌ هر کی ارامشتو میگیره حذفش کن

وای همین الان از ظهر منتظر مهمونم بیان ی توک پا بشینن و برن با سه تا بچه حکومت نظامی کردم نمیزارم ب چیزی دست بزنن گند زدن ب پنج شنبه ام اه

بهت حق میدم سخته

دعوت نکن

مهمون اومد توام با شوهرت برین بیرون

یا بعدا ذیدیشون بگو ببخشید اونروز تعارف نکردم بیاین خونه حالم خوب نبود یا چمیدونم خونم کثیف بود میخواستم برم بیرون از این حرفا

باز شوهر من برعکسه من دوست دارم دعوت کنم حداقل یه بار بیان بالا خونه ما ولی شوهرم میگه چه کاریه خب پایین دعوتن دوجا مهمونی بدیم 😅اونوقت مادر شوهرم به ما میگه شمام بیایید پایین دورهم باشیم یا اگه نریم پایین غذا می‌فرسته بالا برامون

دایی منم طبقه بالایی خونه مادربزرگمه

هرکی می اد مجبوره تعارف بزنه

تا مستقل نشی همین وضعیته

در ضمن تا مادر شوهر و پدرشوهرت سنشون نرفته بالا مستقل شو

دایی من وضع مالیش خیلی خوبه 

اما نمی تونه به خاطر پدربزرگم جا به جا بشه

با اینکه خونه بزرگ هم تو جای خوب ساخته

اما مجبوری توهمون ساختمون پدربزرگم بمونه

من خودم به شخصه ارامشم از همه چی برام مهم تره حال داشته باشم مهمون راه میدم نداشته باشم نمیدم.. ک و. ن لق مردم.. بذار هر چی میگن بگن حرفشون مثل خودشون مهم نیست... حتی شده ی نفر بچش میومد بچمو اذیت میکرد اومد در خونم هر چی در زد درش باز نکردم

حالا بعد من خواستگار رد میکنم سر اینکه بالا مادر شوهر باید بشینم مامانم ناراحت میشه 

وای قلب ادم میگیره برن گمشن خودتو بزن به مریضی 

اونا چه حوصله ای دارن میان

ما خونه تازه عروس دوناد تا چندین سال نمیریم حتی اگه اصرار کنن چه برسه به اینکه مهمون پایین باشیم بعد بریم بالا مهمونی

خوب کاری کردی

به شوهرت بگو زوری مردمو نکشون خونه شاید طرف دوست نداره بیاد خونه ما مگه زوره 😐اگه میخواست بیاد خونه من همون اولش میومد 

دعوت نکن لازم نیست کسی اومد حتما باید دعوت کنی البته بستگی به اینم داره اگه اونا دعوت میکنن شما هم باید دعوت کنید وگرنه بیخیال بابا دنیا دو روزه اصلا دعوت نکن 

من تا حالا فامیلای نه پدر شوهرم نه مادر شوهرم دعوت مون نکردن بجز پا گشا اونم که اون موقعه تو خونه پدر شوهر م اینا تو یه اتاق بودیم با اونا بود شام ناهارمون بعد شوهرم آشپزخونه درست کرد جدا شدیم هیچ کدوم حتی تبریک هم نگفتن نیومدن خونه مون البته با مادر شوهر م اینا تو یه حیاطیم بعد منم اصلا دعوت نمیکنم وقتی اومدن فقط تعارف میزنم که نمیان