کلا خانواده داماد راضی نبودن ، اول که اومدن اصلا انگار گارد گرفته بودن مادره هی سرفه سرفه که به گل و عطر اینا حساسم بعد نیم ساعت سکوت سنگین شکسته شد خانواده عروس گفتن 100 سکه قبول نکردن خواستن برن هی این ور اون ور آوردن به 14 تا بعد خواهرشوهرم گفت ته حرف شما ته ما 20 تا سکه با سه تا کالا هرچی خانواده شوهرم گفتن سرویس چوب هم قبول کنید زدن زیرش گفتن به هیچ عنوان
اصلا جو سنگین مستعد دعوا بود عمه شوهرم جمش کرد
اومدن عروس ببرن یا کنیز؟ انقددد بدم میادددد.
خب اولش که اینه بعدش بدتره
خوش به حال تو ...قند آب کن تو دلت
خب چرا باز اصرار به وصلت داشتن با این جو
دوست بودن؟؟چرا خواهرشوهرت اینقد مهریه کم گفت
دختر پسر از قبل باهم بودن یا سنتی بوده؟
خب نمیخاستن خارشوتو
بزور اومده بودنبرای عروس زوری ی سکه هم زیاده
پس چرا اومده بودن خاستگاری؟ خواهر شوهرت چندسالشه
اخی خواهر شوهرت چه گناه داره
حالا سرفه مادره که دست خودشون نبود حساسیت دارن ولی اینکه ناراضی ان و دختره کوتاه اومد که فقط سر بگیره خیلی ظلمه
۲۰ تا خیلی کمه
بعدا دهنشو سرویس میکنن نامردا
حتماً دوماد خیلی عروس خانوما می‌خواد که اینجوری،به زور تونسته خانواده‌اشو بیاره خوش به حال عروس خانم،
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز