می خواستیم بریم عروسی بعد مامانم گفت مسئله امتحان توعه امتحان رو جلو تر دادم گفت ما میخوایم بریم تو لباس ندارید لباس گرفتم حالا میگه کسی نیست ببرت بعدش میگه آجیت امتحان داره الانم میگه من خوشم نمیاد ازشون نمیام عروسی
منم لباسارو جمع کردم ببرم پس بدم
گفتم سگم اگه پامو گذاشتم تو عروسی فازت چیه مامان
حالا میگه ما می خواستیم بریم به خاطر تو گفتیم نه که امتحان داشتی😐