اون گفت فیلم سوجان
من گفتم پانتولیگ
تاوسط پانتولیگ نگاه کردیم سوجان شروع شد گفت دیگه بریم سوجانو نگاه کنیم
چندبار گفتم نه توروخدا بزار پانتولیگ باشه با خنده گفت ننننننننن
منم رفتم تواتاق نگای سوجان نکردم
گفت بیا بنداز پانتولیگ بابا
جوابش ندادم دیگه سوجان نگاه کرد وقتی تمام شد گفت دیگه غلط بکنم پیش تو نگای تلویزیون بکنم
الان ازشدت عصبانیت طرف چپم بی حسه
بنظر شما چرا اینطور شدم؟؟؟؟؟؟؟؟