نمیدونم واقعا با این شوهرم چیکار کنم دیگه

از مادر شوهرت تعجب میکنم اون چرا میاد،هر کسی دیگه بود حتی با اصرار پسرش هم نمیومد که یه مقدار تنها بمونن.اون مادر بزرگ هم که هیچی دیگه.والا ما یه شهر دور از خانواده ها زندگی‌ میکنیم ولی هر کسی میاد ۳ روز بیشتر نمی‌مونه میگه شاید ما راحت نباشیم.مادر شوهرت خیلی زودتر می‌تونست این موضوع رو جمع و جور کنه .خودت هم خیلی مقصری .

نمیدونم راجبش تحقیق کن بنظرم شایدم اثر بذاره

شوهر من تا ۱۱ ماهگی دخترم طرفم نیومده بود کلا سرد مزاجان الآنم هر چند ماه یه بار اونم خودم پیش قدم میشم

اسی امیدوارم پیاممو بخونی 

مشاوره ها از اینکه اختلاف بین زن وشوهر ایجاد بشه و بیاند سراغشون میترسن 

ببخشیدا ولی مشاور خیلی غلط کرد که گفت آروم باهاش صحبت کن 

بذار روشنت کنم اسی اگه با مردها سر بعضی مسائل مهههههم آروم صحبت کنی یاغی میشن حتی همون خیانت 

اگه مردی خیانت کرد آروم صحبت کردی دوروز بعدش تکرار میکنه و میگه به تو چه 

زن در کنار عشق ‌‌ومحبتش و همراه بودنش بعضی جاها باااااید عین وحشی ها بشه وگرنه مردها زن‌ها رو می بلعند

پس سفت و محکم تو روش وایسا و زندگیتو بساز چه وضعیه واسه خودت درست کردی؟فک میکنی داری زندگی میکنی؟منی که دارم از بیرون به زندگیت نگاه میکنم میبینم یه بازیچه هستی یه دستگاه جوجه کشی یه آدم تو سری خور که نشسته هرکس هر غلطی میخاد باهاش بکنه 

خیلی خیلی ازت معذرت میخام که تند باهات صحبت کردم ولی لطفا به خودت بیا و زندگیتو جمع کن 

بهت قول میدم صدبار بهت خیانت کرده و نفهمیدی 

پس یه شیر زن باش نه یه آدم ببخشید منگل بی دست پا 😘😘

خیلی خوب گفتی عزیزم ،اگه بازم حرف زدید بگو مانت و مادربزگتودوست دارم ولی دوست دارم سه تایی باهم باشیم .لطفا اصلا از مهمونات بد نگو که حساس میشه،به قول اون دوستمون بهش اقتدار بده لجبازی بدترش میکنه.بعدش هم شما اخلاق شوهرتو بهتر میدونی که باید باهاش آروم صحبت کنی یا نه به تندی

ب نظر من میخاد ب غلط کردن بیوفتی از اومدن 

از نظر من به همسرت بی توجهی کن قهقهه برن انگار ک خیلی هم راضی هستی و قربون صدقع بچه برو و اصلا ازش نپرس خوبی ؟! هیچی بزار کم‌کم اون بیاد سمتت

زودتر باید حرف میزدی بنده خدا نمی دونسته تو سختت هست

بار بندیل ببند برین خونه مادرشوهرت چند روز بمون بعد وسایلتو جا بزاربرو خونه خودت بعد اژانس بفرست وسایلتو بیاره

با وجود نوزاد سه ماهه که مهمون داری میکنی؟؟؟ عجب !!! شوهرت درک درستی از زندگی مشترک نداره.الان که صاحب بچه شدین باید بیش از پیش هوای شما رو داشته باشه.درک نمیکنه که زنی که در حال بزرگ کردن نوزادش است نمیتونه حتی درست به خودش و خونش رسیدگی کنه چه برسه به مهمون داری...چند سالشه همسر شما؟؟؟ یعنی سر لج و لجبازی مهمون دعوت کرده سه ماههههه!!! خودت دست به کار شو وقتی همسرت فهم کافی نداره.خودت هوای خودتو داشته باش عزیزم.با لحن خوب و احترام آمیز به مهمونها بگو ممنون که این مدت پیشم بودین دیگه راضی به زحماتتون نیستم و....

کم کم یاد می گیری که هیچ کس به اندازه خودت نمیتونه توی مشکلات کمکت کنه.متاسفانه یا همسرت کلا آدم بی درکی هست یا سر لج افتاده!!! بهش فعلا کاری نداشته باش تا مهمونهات برن بعد کم کم روی خودت و اون کار کن که زندگیتون شیرین بشه 

ببین بهترین دفاع حمله است بگو حالا گ وابسته ایی ‌ بدون اونا نمیتونی برو پیش اونا خونه مادرت هر وقت دلت خواست بیا حداقل نه اونا اسیر ‌ گرفتار ما هستند و نه من تو خونه خودم اسیر تو هم پیش مامان و مامانیت هستی اذیت نمیشی 

بعدم حدی باش بدون قهر و توهین و ب بچه ات برس و با مادربزرگش هم حرف نزن زیاد