2777
2789
عنوان

نمیدونم واقعا با این شوهرم چیکار کنم دیگه

| مشاهده متن کامل بحث + 103642 بازدید | 719 پست

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

اونا شهرستانن من اومدم یه شهره دیگه

خب اینم عجیبه 

شما سه ماهه یعنی خونه مادرت نرفتی؟؟؟

مادرت خونه شما نیومده؟؟؟؟

والا زن داداش من راهش خیلی دوره و نهایتا دو یا سه ماه در میون میاد پیش خانوادش یا خانوادش میرن خونش ۱۵ روز میمونن

چرا پیام دادی؟ اگه از همون اول صداتو مینداختی تو سرت بی محلیشون میکردی همون هفته ی اول کاسه کوزش ...

نمیاد دیگه ۳ ساله نامزد کردیم یه سالم هست ازدواج قهرم نمیکنه که منم قهر کنم باهاش موندم همینجوری مامانم اینا ام اصلا از اختلافاتی که بینمون میاد با خبر نمیشن

خودت کمکم کن🌹

خب اینم عجیبه شما سه ماهه یعنی خونه مادرت نرفتی؟؟؟مادرت خونه شما نیومده؟؟؟؟والا زن داداش من راهش خیل ...

۳ ماهه نرفتم شهرستان اونا اومدن ولی قراره این هفته بریم شوهرمم یعنی سره کا ر میره باید اون هماهنگ کنه بریم  الان ۲۲ مهر زایمان کردم این ۲۲ میشه ۳ ماهه دقیق

خودت کمکم کن🌹

عزيزم خواهرانه ميگم برو اگه موقع اومدن ريسه شد تو برنگرد تكليف خودت و روشن كن خواهرانه ميگم برو تاپيك منو بخون بعد ١٢سال به فكر طلاق هستم مه اي كاش زودتر به اين فكر ميكردم بگو خونه زندگي براي من فراهمًكني اولين وظيفته قرار نيست بخاطر اون بهت باج بدم نميخواست مستقل بشه چرا ازدواج كرده

۳ ماهه نرفتم شهرستان اونا اومدن ولی قراره این هفته بریم شوهرمم یعنی سره کا ر میره باید اون هماهنگ کن ...

خب خانوادت اومدن باز مادربزرگه نرفت؟؟؟؟

مگه میشه اخه؟؟؟

خانوادت همون موقع باید براش قیافه میگرفتن و اخم میکردن تا بره 

والا نمیتونم باور کنم

به نظر من شوهرت بهت اعتماد نداره.نمیخواد تنها توی خونه باشی

نه بابا اعتماد داره خودم خیلی فک کردم به این نتیجه رسیدم یا میخواد اذیت کنه چون اینقدر گفتم بریم بمونیم خونه خودمون یا ام دلش نمیخواد از خانوادش دور باشه

خودت کمکم کن🌹

عزیزم شما اول از همه به فکر روح و روان خودت باش وقتی همسرت درک نمی کنه شما تحت فشار هستی باید بهش بفهموپی که از این شرایط راضی نیستی

به مادربزرگ همسرت با احترام بگو من ازتون ممنونم این مدت بهم کمک کردین و کنارمون بودین ولی با خیال راحت برگردین خونه خودتون ما نمیخایم مزاحم زندگی شما باشیم 

مادربزرگش اگه عاقل باشه منظورتو می فهمه میره 

به مادرشوهرتم همینطور با احترام بگو دوست ندارم مزاحم ارامش شما بشیم لطفا دیگه زحمت نیفتین 

من معتقدم بعضی بحث ها و دعواها بین زن و شوهر ارزش اینو داره که به خواسته منطقی برسی، با همسرت جدی باش و.بهش بگو من این شرایطو دوست ندارم و میخام مستقل باشم از داد و بیداد و قهرش هم نترس 

«شخصی که در ۵ سال آینده خواهید بود بر پایه کتاب‌هایی است که امروز می‌خوانید و افرادی که دور و بر خود دارید» کانال کتابخوانی من در ایتا: https://eitaa.com/Abstract_ofthe_book
اونا شهرستانن من اومدم یه شهره دیگه

ببین سرد باش توام 

اومد سمتت بگو باشه بعدا الان حوصلش رو ندارم

یا غذای مورد علاقه خودت رو بپز

بهش رسیدگی نکن

ببین حالت قهر نباش فقط حالت بی تفاوت باش

و حتما جوری باش فکر کنه تو خوشحالی

زودتر هم یه کاری کن اونا نیان

بگو من میخوام با بچم تنها باشم

با یه مفر ازدواج کردم نه ۳ نفر

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز