داداش بزرگش ک عملا داشت باعث طلاقمون میشد
پشت من کلی حرف زده پشت خانوادم کلی حرف زده
چون پول و مقام داره کل خانواده میپرستنش هرکاری باهاشون میکنه
خود شوهرم صدبار درددل کرده ک این ادم هیچکس من نیست و باهاش کاری ندارم ولی موقع سختیا و وقتی کسی نیست اول کسی ک ب دادش میرسه شوهر ساده منه!!!!
همه حرفا و قولاشو ک ب من داده یادش میره!!
خستم ازین وضعیت از سایش رو زندگیمون:(((
هرچی من اصرار کنم ب چیزی فایده نداره داداشش همون حرفو بگه رو هوا میزنه:(((((((((
درسته ک ازش بخوام با این شرایط همیشه با برادرش قهر باشه؟؟
میدونم ک نمیشه شوهر من عاشق این ادمه ..کاش یکم سیاست داشتم میتونستم حل کنم این ماجراهارو دلم اروم نمیگیره خیلی حرص خوردم امروز