من نفس تنگی گرفتم یک دکتر گفت اسم هست دکتر گفت برو بیرون تنفس زیاد جایی که درخت هست اینا پیاده روی هم برات خوبه منم آمدم بیرون تو مسیر مادر شوهرم دیدم گفت کجا میری گفتم دارم میرم راه برم گفت کجا گفتم فلان جا یک خرید هم دارم گفت تنها گفتم ن دوستم هست گفت توکه حالت بد بود گفتم دکتر گفته راه برو برو جایی که درخت واینا هست روشو کرد اونطرف رفت من بعد از یک هفته دیدمشون