ما شهرستانیم مادرشوهرم رفته تهران عمل همورویید داشت الآنم خونه خواهرش الان زنگ زده میگه برمیگردم بیام خونه تو استراحت کنم از الان استرس گرفتم خودش با شوهرش و پسر کوچیکش تا شب فقط باید غذا بپزم از ی طرفم هی میخوان بیان عیادت وای خدایا من اعصابم ضعیفه حوصله خودمم ندارم 😬
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
عجب بی معرفتی دیگه میخواد فقط چند روز بمونه بعد میخواد بره جای مادرته مادرت بود همین حرفو میزدی شوهر ...
زود قضاوت نکن من خودم کلی کار دارم با همسرم باهم کار میکنیم چقدر مگه توان دارم هم پرستاری کنم هم مهمون داری هم کار .....بی معرفت بودم تو این یکماهی که مادرشوهرم رفته هر روز غذا درست نمیکردم این همه راه رو ببرم خونه پدر شوهرم