2777
2789
عنوان

مادرشوهرم مهمونی دادمارو نگفت بیایید

| مشاهده متن کامل بحث + 2332 بازدید | 92 پست
جاریم گفت بمن گفته من باهم دعوتشون نمیکنم اگر ازت پرسید بگو پاش درد میکنه بعد زنگ زده انشب بیایید هم ...

اها خب اینکه جدا دعوت کرده شاید چون بهش کمک میکنید خواسته برای شما بیشتر تدارک ببینه برای همین اون شب دعوت نکرده . بنظرم برو ببین چیکار قراره بکنه نظر منکه اینه

...🥀🍂

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

چه بهتر عزیزمبیخیال من اگر بودم عین خیالم نبود

خب من ناراحت میشم من براشون همه کار کردم شاغلم بخدا کم نمیزارم براشون برا زندگیمم صدمو گذاشتم خونه و ماشین و همه چیز از منه من احترام به همه میزارم تاالان نشده بی احترامی کنم 

دلی که پراز درد است جایی برای آرزو ندارد😔 من به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود.من از قوی بودن خستم درماندم دلم میخاد سرمو بزارم روی پای مامانم و های های گریه کنم،بقول خاله مرحومم روزگارم برخلاف آرزوهایم گذشت.اگر خدا یاری میکرد من الان دوقلوهامو باردار بودم برای من نخاست ۲۰ساله دنیا وفق مراد من نیست یه دختر عصبی و پرخاشگرم بخاطر سختی های زیادی که کشیدم

چیزی که عوض داره گله نداره

چی عوض داره؟مگه من چکار کردم؟

دلی که پراز درد است جایی برای آرزو ندارد😔 من به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود.من از قوی بودن خستم درماندم دلم میخاد سرمو بزارم روی پای مامانم و های های گریه کنم،بقول خاله مرحومم روزگارم برخلاف آرزوهایم گذشت.اگر خدا یاری میکرد من الان دوقلوهامو باردار بودم برای من نخاست ۲۰ساله دنیا وفق مراد من نیست یه دختر عصبی و پرخاشگرم بخاطر سختی های زیادی که کشیدم

خب من ناراحت میشم من براشون همه کار کردم شاغلم بخدا کم نمیزارم براشون برا زندگیمم صدمو گذاشتم خونه و ...

اشكال ميدوني چيه مثل من زيادي خوبي زيادي هستي نباش 

من بعد ١١سال فهميدم 

نبايد همه جا بود همه جا رفت 

همه كار كرد 

به نظر من یه علتی داره صد در صد علتش رو از خودش بپرس یا بگو شوهرت بپرسه بی علت همچین کاری نمیکنع تازه برا خودش هم دردسره دوبار دعوت کردن مهمون همون شب با دو نفر اضافه تموم میکنه دیگه 

حتما اونم دلیل خاص خودشو داره. نمیشه یه طرفه قضاوت کرد . در این مورد هم بهتره شوهرت فقط در حد پرسش ...

نمیدونم لابد به اونا خیلی احترام میزاره به ما اونجوری نیست میگه نکنه ببینه بفهمه گلایه کنه کلن اونا مرده و زنده مادر شوهرم اینا براشون فرقی نداره خیلیم عزیزن

دلی که پراز درد است جایی برای آرزو ندارد😔 من به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود.من از قوی بودن خستم درماندم دلم میخاد سرمو بزارم روی پای مامانم و های های گریه کنم،بقول خاله مرحومم روزگارم برخلاف آرزوهایم گذشت.اگر خدا یاری میکرد من الان دوقلوهامو باردار بودم برای من نخاست ۲۰ساله دنیا وفق مراد من نیست یه دختر عصبی و پرخاشگرم بخاطر سختی های زیادی که کشیدم

جاری رو ول کن از خودش بپرس

میگه پام درد میکرد 

دلی که پراز درد است جایی برای آرزو ندارد😔 من به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود.من از قوی بودن خستم درماندم دلم میخاد سرمو بزارم روی پای مامانم و های های گریه کنم،بقول خاله مرحومم روزگارم برخلاف آرزوهایم گذشت.اگر خدا یاری میکرد من الان دوقلوهامو باردار بودم برای من نخاست ۲۰ساله دنیا وفق مراد من نیست یه دختر عصبی و پرخاشگرم بخاطر سختی های زیادی که کشیدم

اها خب اینکه جدا دعوت کرده شاید چون بهش کمک میکنید خواسته برای شما بیشتر تدارک ببینه برای همین اون ش ...

نه به اونا بیشتر احترام میزارن خییییلی هواشو داره کلن اون براش با بقیه فرق داره حتی خونشم بلد نیست اونقدر نرفته خونه پسرش بلد نیست اونا کلن کاری بکار اینا ندارن من مادر شوهرم خیلی هواشونو داره 

دلی که پراز درد است جایی برای آرزو ندارد😔 من به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود.من از قوی بودن خستم درماندم دلم میخاد سرمو بزارم روی پای مامانم و های های گریه کنم،بقول خاله مرحومم روزگارم برخلاف آرزوهایم گذشت.اگر خدا یاری میکرد من الان دوقلوهامو باردار بودم برای من نخاست ۲۰ساله دنیا وفق مراد من نیست یه دختر عصبی و پرخاشگرم بخاطر سختی های زیادی که کشیدم

به نظر من یه علتی داره صد در صد علتش رو از خودش بپرس یا بگو شوهرت بپرسه بی علت همچین کاری نمیکنع تاز ...

به شوهرم بگم میگه خونه خودشه دلش میخاد دعوت کنه جدا جدا 

دلی که پراز درد است جایی برای آرزو ندارد😔 من به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود.من از قوی بودن خستم درماندم دلم میخاد سرمو بزارم روی پای مامانم و های های گریه کنم،بقول خاله مرحومم روزگارم برخلاف آرزوهایم گذشت.اگر خدا یاری میکرد من الان دوقلوهامو باردار بودم برای من نخاست ۲۰ساله دنیا وفق مراد من نیست یه دختر عصبی و پرخاشگرم بخاطر سختی های زیادی که کشیدم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز