2777
2789

سر فرق گذاشتن بین عروسا و مهریه و خونه زدن برا اون عروس قهرم دوساله نرفتم کلی حرف بینمون زده شد و اینکه آخر حلش نکردن بچه دومم دنیا اومده و اومدن دیدن و البته پول کمی گذاشتن و گفتن فردا بیاین خونه ما نذری میپزیم شوهرم میگه بریم من میگم نه تو برو خسته شدم اصلا نمیتونم ببخشمشون

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

برو عزیزم بحث و کشش ندی بهتره نهایت جو سنگین بود صحبتی نکن مثل مهمون باش

از وقتي "فردارا ياد گرفتيم همه چيز را گذاشتيم براي فردا.از داشته هاي امروز لذت نبرديمو گذاشتيم براي روز مبادا.شايد بايد اينگونه "فردا" را معني كنيم فردا روزيست كه داشته هاي امروزت را نداری.پس امروز را زندگی کن، فردا حقيقت ندارد...
اخه خیلی نامردی کردن خیلی کادوشون هم برا بچه یک و نیم پول بود

تا اخر عمر نمیشه کشش داد که برو شوهرت بین خانوادش هر جور بهت ارزش بده اونا هم اونجا میپذیرن ...ولی منبعد از چی ناراحت شدی تو دل خودت نگه ندار خودت یا شوهرت بهشون اعتراض کنین حرف دلتونو بزنین نذارین کدورت ها روی هم انباشته بشه

از وقتي "فردارا ياد گرفتيم همه چيز را گذاشتيم براي فردا.از داشته هاي امروز لذت نبرديمو گذاشتيم براي روز مبادا.شايد بايد اينگونه "فردا" را معني كنيم فردا روزيست كه داشته هاي امروزت را نداری.پس امروز را زندگی کن، فردا حقيقت ندارد...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792