2777
2789
عنوان

با خانواده شوهر زندگی نکنید

| مشاهده متن کامل بحث + 502 بازدید | 31 پست

تا ابد حققققق 

من ی جا نیستم دورم ولی خیلی درکت کردم 

فقط 12 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
 من تورو فقط ازخدا میخوام دلبندمادر🥺   به امید روزی که خبر بارداریمو تاپیک بزنم😍) خدایا ناامیدم نکن  😭        خدایاااا شکرت من از تو فقط میخواستم و بهم دادی  ۱۴۰۳/۵/۱۱ بی بی چک مثبت شد و بتا دادم الان تو دلمی قند من . من معجزه خدا صدات میکنم من اصلا امید ب اومدنت نداشتم 🫠الهی سالم بیای بغلمون وتنهایی های مامانی رو پر کنی 🥰 امروز ۲۸ مرداد رفتم سونو هم ساک بود هم با اشک صدای قلب کوچیکتو شنیدم بهترین حس دنیا🫠 

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

منم قرار بود یه زمانی برم تو ساختمون اونا زندگی کنم.بابام گفت اگه بری دیگه خونت نمیام.من خوشم نمیاد وقتی میخوام از بچه ام سر بزنم با ششصد نفر احوال پرسی کنم

بزرگوار خیلی رک هستن😅🤦‍♀️

البته اخلاق منم میدونست گفت تو اونجا دووم‌نمیاری

به حباب نگران لب یک رود قسم و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت غصه هم می گذردآنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند..لحظه ها عریانند.به تن لحظه خود، جامه اندوه مـپوشان هرگز…!!زندگی ذره کاهیست که کوهش کردیم زندگی نام نکویی ست که خارش کردیم

به نظرم شما خودتون باید سبک زندگیتون رو مدیریت کنید خصوصا وقتی میگید خوبن .  منم همسایه هستم ولی مثلا خریدامو میذارم توی ماشین لحظه ای که میخوام برم بالا میبرم از ورودی خودمون . پیش اومده که چیزی رو نمیخواستیم بدونن حتی اخر شب بردیم خونه یا یواشکی . یا مثلا خونه بهم ریخته منم اذیت شدم الان رو خودم کار کردم . چون وقتی بی دعوت میان یعنی هر تایمی ممکنه بیان 

اگر دوست داشتید لطفا برای شادی روح مامانم یک صلوات بفرستید 💚
به نظرم شما خودتون باید سبک زندگیتون رو مدیریت کنید خصوصا وقتی میگید خوبن . منم همسایه هستم ولی مثل ...

منم از این کارا میکنم ولی همینکه چرا باید دزدکی بکنم ناراحتم چرا مث بقیه راحت نیستم ناراحتم

من برام مهم نبود و با وجودیکه همسرم خونه داشت بدم نمیومد برم توی یه ساختمان باهاشون زندگی کنم... خیلی ساده بودم خانواده همسرم رو مثل پدر و مادر خودم می دیدم و فکر می کردم هر کاری برای پدر و مادر خودم میکنم برای اونها هم باید انجام بدم... البته از اول جدا زندگی کردیم اما الان می بینم خانواده همسر فرشته هم باشند نباید باهاشون صمیمی بشی و همه چی رو بهشون بگی چون خودت آسیب می بینی.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز