2777
2789
عنوان

نمیدونم با برادرشوهرم خوب باشم بد باشممممم

| مشاهده متن کامل بحث + 372 بازدید | 24 پست

یعنی چی اجازه خونه زندگی خودتم نداری دادی براش مادری میکنی یا خواهری والله مادر داده فعلا کاری نمیکنه مگه میشه قبول نکن بگو مامان بابام دادن میان منو ببرن از همه بهتر اینکه بگی دکتر استراحت مطلق داده میتونی با دکترت هماهنگ‌کنی به شوهرت بگه تحرک براش سمه

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

دگه متاسفانه الان برات وظیفه شده  کلا همینه تا بیایی خوبی کنی میشه وظیفه 

همون نکنی بهتره 

عایش سابقم...دوتا داداش کم سن و عزیز تر از جونمو باهم ۲۰ دی تو تصادف از دست دادیم حال دل وروحمون بشدت خرابه بخصوص  ودوتا بچه کوچولوشون که درکی ندارن ومدام سراغ باباهاشونو ازمون میگیرن ممنون میشم صلوات بفرستین 
بفرس بره خوب برادری پدری کسی نداری بیاد بگه ما غیرتمون اجازه نمیده شما با دخترمون تنهایی یه جوری بیر ...

ماچ به اون گل روی ماهت😘 به خدا منم میخواستم بگم آفرین خوب گفتی بچه هم نیست که بزدگه فردا به خدا یه حرف در میاد بعدا بازم میچسبن از یقه این بیچاره

دگه متاسفانه الان برات وظیفه شده کلا همینه تا بیایی خوبی کنی میشه وظیفه همون نکنی بهتره

آفرین نمیدونم چرا واسه خانواده شوهر نه فقط اینا همه هر کاری میکنی میگن وظبفست طرف زود خودشو گم میکنه

دگه متاسفانه الان برات وظیفه شده کلا همینه تا بیایی خوبی کنی میشه وظیفه همون نکنی بهتره

آفرین نمیدونم چرا واسه خانواده شوهر نه فقط اینا همه هر کاری میکنی میگن وظبفست طرف زود خودشو گم میکنه

اگه به محرم نامحرم معتقدی واینجور چیزا پسره  دگه بزرگ شده به همسرت بگو معذبم نمیتونم با یه پسر تو خونه تنها بمونم

درضمن پسری که از الان سیگاری شده این درسو مشق براش تفریحه از الان آیندش مشخصه  


عایش سابقم...دوتا داداش کم سن و عزیز تر از جونمو باهم ۲۰ دی تو تصادف از دست دادیم حال دل وروحمون بشدت خرابه بخصوص  ودوتا بچه کوچولوشون که درکی ندارن ومدام سراغ باباهاشونو ازمون میگیرن ممنون میشم صلوات بفرستین 

والا خودم بدتر از این بودم 

برادرم یکسره میومد میگفت بذار یه چی بگم بره 

من ساده میگفتم نه زشته 

الان پشیمونم 

برادرشوهرم سربازیش تموم شد اومد سه ماه تازه دوستاشم میاورد اخرم یه شب داشت میرفت بیرون گفتم کجا گفت با دوستام قرار دارم گفتم داری میری پس کامل برو .بدون خداحافظی رفت 

حتی توی اتاق خواب ما میخوابید با اینکه دو تا اتاق داشتیم حمومم توی اتاق بود فکرشو کن 


پسر جاریم نزدیک دو سال موند  ۱۴ ۱۵ ساله بود 

پسر خواهرشوهرم ۲۰ روز ۱۳ ساله بود 

اینو خودم بیرون کردم 

گفتم پاشو برو خونتون 


من خیلی ساده گی کردم‌

برا همین میگم 

به برادرت پدرت بگو بیان بگن طرفو بیرون کنن 

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز