دعوا سر این بود که گفت شب مادرخونده ام گفته میخوام بیام خونتون. این درحالی بود که وقتی مامانم گفت من گفتم نه نمیخوام.
بعد کلی گفت که من گفتم بهش نمیخواد بیای،میخوای بیای چیکار
بعد همین دیگه منم گفتم که تو یه دروغگوی دهن بینی و....
بعد عین بچه ها قهر کرد رفت، مرد حسابی ۳۱ سالته همسنای تو بچه دارن بعد تو سرنامادریت انقدر با من دراما داری!