ارع اونا معجزست واقعا
منم مورد زیاد داشتم دورم طرف مینالید واقعا نون نداشتن بخورن ما در حد توان کمکشون میکردیم الان خونه خریدن
یکی از دوستای قدیمی شوهرش همو بیرون بعد مدت ها اتفاقی میبینن طرف شرکت داشت بعد دیگه به شوهرش گفته بود دوس داری ما نیرو میخوایم بیا اینجا پیش خودم واسه حقوقتم چون رفیقمی هرچی به بقیه دادم یچیزی میزارم روش به تو میدم