خدایا... یعنی میشه یه روزی بایستم و رو به آسمون قشنگت فریاد بزنم شکرت؟ شکرت که ناله های دلم رو بی جواب نذاشتی؟ اصلا بی خیال دورت بگردم... بی خیال ناله های قلب کوچیکم.. همینطور بیدلیل شکرت! شکر وجودت... دوستت دارم خدای مهربون من...
من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم میرفتم که بی نتیجه بود.😔 الان 19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘
اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره
مادرشوهرم خیلیییی هوامو داره باورت میشه یه زمان زلزله اومدانقدربعدرفتن شوهرم سرکارمیترسیدم که نگومید ...
حالا مادرشوهر من مهربونه بود ولی چندبار نزدیک بود سکته ام بدع کلیدقفل داشت پشت سرم یهووظاهرمیشد اون وقتا خونمون ویلایی داشتم ولی نمیترسیدم خونمونم ترسناک بود بعدن بچه دار شدم اینقدر کار داشتم وقت نداشتم بترسم الان که آپارتمانم نمیترسم یبار درخونمون بازبود همسایمون صدام کرد رفتم تنهایی انباروکشتم خونه پدریم اینقذردزد می اومد میدمش دستاش خودش برام زیاد ترسناک نیس ازترس لذت میبرم
ماهمه همسفریم،،،،،،،،،،، مقصدش کوی خدا،،،،،،، مازاقلیمی پاک ،،،،،،،،،،، که بهشتش نامندبه چنین رهگذری آمده ایم ،،،،،،،،
حالا مادرشوهر من مهربونه بود ولی چندبار نزدیک بود سکته ام بدع کلیدقفل داشت پشت سرم یهووظاهرمیشد اون ...
منم یکباردستشویی میشستم دخترم گریه کرده بودمادر شوهرمنم کلیدیدک داشت اومده بود خونه دیده بوددستم بنده دخترم برده بودخونش من نفهمیده بودم که اومده سریع دست هاموشستم رفتم دخترم که اتاق بودساکت کنم ولی دیدم نیست سرجاش جوری پابرهنه و بدون حجاب دویدم بیرون جیغ کشیدم همه وحشت کردن تاشب بدنم از ترس میلرزید مادرشوهرهامون همونجورکه خوبن ولی یکدفعه ادموسکته میدن😂😂ایشالله خدامادرشوهر وبچتو برات حفظ کنه عزیزم خوش حال شدم باهات صحبت کردم
حالا مادرشوهر من مهربونه بود ولی چندبار نزدیک بود سکته ام بدع کلیدقفل داشت پشت سرم یهووظاهرمیشد اون ...
واقعاچه جوری نمترسی؟خونه ویلایی ترس نداره چون میدونی همه جاش قفله ولی نترس بودن عالیه الان دخترم میگه نکنه تا بابابیادبازم اون صدابیادمیگم نترس هیچی نیست بایدبخاطردخترم نترسم چون نگاهش به من الان
[QUOTE=367454083]بعله عزیزم تاخداهست نبایدترسیدمن هم اوایل اصلا ترسونبودم ولی متاسفانه همون خونه که میشستم اتفاق های ...[/QUOTE شاید خیالات بود بهشون بال وپرنده و اینکه هیچی قشنگ ترازشب نیس من شب میشه زندگیم شروع میشه عاشق شبم
ماهمه همسفریم،،،،،،،،،،، مقصدش کوی خدا،،،،،،، مازاقلیمی پاک ،،،،،،،،،،، که بهشتش نامندبه چنین رهگذری آمده ایم ،،،،،،،،