بابا واسه 5 سالههه پیشهه اون موقع واقعا یه دعوای خیلی جدی و بد داشتیم که صدرصدش حق باهام بود و بعدم کات کردیم و من فکر نمیکردم ببخشمش...تازه بیرون نرفتم خواهرر من پرستار بودم و اون اقاهم پرستار و یکی دو بار بعد شیفت صرفا ناهارو از یجا گرفتیم در این حد
نامزدمم خب در همین حده روابط عادی منظورم مثل این جاست فرند و اینا نیست صرفا اونم با همکارای خانومش پیش اومده که غذا بگیزن و اینا...ولی داستان اینه که اون اقا پاشو فراتر گذاشت که منم همون اول بهش جواب رد دادم