2777
2789
عنوان

دیروز یه دختر شانزده ساله خیلی خوشگل اومده بود

| مشاهده متن کامل بحث + 1837 بازدید | 134 پست

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

چرا عزیزم چیزی که طبیعتا خدا گذاشته نباید ممنوع اعلامش کرد

چی میگی خدایی؟

زیر۱۸سال بچه حساب میشه هنوز وقت ازدواجش نرسیده عقلش کامل نشده احساساتش تو زندگیش حکم میکنه

میتونی اینو درک کنی؟

تو از کجا بلدی توجه نمیکنه حالا چون ریش داشته و تسبیح مرد بدیه؟شاید همین توجهش از خیلیا بیشتر شاید مرد زحمت کشیده .چرا از ظاهر قضاوت میکنید .

نوجوانی الآنم خودشون زود هواییی میشن شوهر میکنند .خچحتی خونواده ها هم زورشون نمی‌رسه جلوشونو بگیرن

بعضی دخترها خودشون هول هستند سریع تک سن پایین رل می زنن و ازدواج می کنن پدر و مادر بدبخت هیچ کاره ان

اره من تو محله میبینم ۱۱ ساله نهایت ۱۳ یه ادایی میدن ارایش میکنن علنا میخوان

تو از کجا بلدی توجه نمیکنه حالا چون ریش داشته و تسبیح مرد بدیه؟شاید همین توجهش از خیلیا بیشتر شاید م ...

نه چون بهش گفتم برو یه چیز شیرین بخر براش بیار نرفت گفت خوب میشه خودش

تو از کجا بلدی توجه نمیکنه حالا چون ریش داشته و تسبیح مرد بدیه؟شاید همین توجهش از خیلیا بیشتر شاید م ...

اره دیگه مذهبیا کلا ادمای بدی ان و املن

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا

حالا اگه لایه پسر گوگولی که رو بدنش کلی تتو داره لباس جلف هم پوشیده شده شم نیست میومد حل بود قضیه

صدا کن مرا، صدای تو خوب است، صدای تو سبزینه ی آن گیاه عجیبی ست که در انتهای صمیمیت حزن میروید🥀

*اتفاقا شاید همودوست داشتن،خونوادشون مجبورشدن قبول کنن

*شاید شوهرش ازاین درونگراهاییه که فقط توی خلوت میتونه خودشو نشون بده

*اصلا شاید شوهرش خجالتیه

و هزارتا سناریوی دیگه

من موافقم ازدواج زود تو سن پایین نیستم ولی موافق قضاوتم نیستم

ما تو زندگی اونا نیستیم شاید واقعا عمیقا خوشبختم

درنتیجه به ماچه زندگی دیگران

خداشاهده اگه بامن کاری ندارین،من دانشگاه هارواردسمیناردارم درخواست ندین ـــ انسانی دارای کمبود شیرکاکائوهسدم:]ــ نامه ای به نیمه گمشده ام:خاک توسرت منم گمشدم😭💔رفتار من اینطوریه که نه مذهبیاقبولم دارن نه غیرمذهبیا:(😂ـــــــــــ خب دیگه یکم جدی باشیم:))درست بعد ازرفتنش،وقتی به مورسیده بود،وقتی همه ی ادمای اطرافم قلبمو هزارتیکه کردن..... خدابغلم کرد،آرومم کرد❤دورت بگردم مطمئنم توهم یه روز میچشی ومیدونی من چی میگم رفیق💞

😐😐😐😐😐

تیکه انداختم به دل نگیر

خودم مذهبی ام🩷

میگم یعنی تو این سایت اینجوریه

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز