دیشب بعد یه بحث سرخانواده اش حرف ناجوری به مادرش گفتم شوهرم حمله کرد سمتم به سرم چندتا محکم ضربه زد و بعدش با لگد محکم از پام زد و نمیدونم چیکارم کرد چطوری زد افتادم زمین خر خر میکردم نیمه جون شده بودم ...
هستین بزارم لطفا کمک کنید اگه به خانواده ام بگم تمومه خواهری و مادری کنید درست راهنماییم کنید
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر...یادگاری که در این گنبد دوار بماند❤👌🏻
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
عدش که افتاده بودم زمین واقعا فکر کردم دارم میمیرم از دهنم کف میومد یکم فکر کرد فیلم بازی میکنم یکم صدام کرد بعدش دید نه واقعا حالم بده ترسید هی تکونم میداد صدام میکرد دست و پام قفل شده بود عین فلجا دستا و پاهام سیاه کبود شده بود
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر...یادگاری که در این گنبد دوار بماند❤👌🏻
چی شد که به خودت اجازه دادی به مادرش حرف زشت بزنی؟
اونم به خودش اجازه داد رفتار غیر انسانی نشون بده
نوعی سکوت وجود دارد، برای زمانیکه شما به موضوع تسلط دارید ولی گویندهای نادان با ژستی دانشمندگونه پر حرفی میکند! و شما سخنگفتن را بی فایده میبینی! به ویژه که در هر سخن گفتن خطرخودنمایی، خودبرتربینی، فخرفروشی و اظهار فضل وجود دارد!فلذا به سر تکان دادنی بسنده میکنی و این روشِ شخصیتهای رشدیافته میباشد.
بعدش دیگه فقط گریه میکردم نمیتونستم حتی حرف بزنم زبونم گرفته بود شوهرم ترسیده بود عین چی که لال شده باشم یا بمیرم چون خیلی حالم بد بود آب اینا پاچید روم به زور بلندم کرد صورتم شست اما جون نداشتم از ترس رنگش زرد شده بود چاقو رو برداشت
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر...یادگاری که در این گنبد دوار بماند❤👌🏻
عدش که افتاده بودم زمین واقعا فکر کردم دارم میمیرم از دهنم کف میومد یکم فکر کرد فیلم بازی میکنم یکم ...
راستش من کسی به مادرم توهین کنه دقیقا همینجوری میزنمش که مرگ و به چشاش ببینه حق نداشتی به مادرش فحش بدی الانم ایراد نداره دیگه یا گرفتی که به مادر کسی بی احترامی نکنی