میگه هر جا میخوای بری به من بگو
مثلا الان از محل کارم می‌خوام برم جایی و برگردم ( واسه ۵ دقیقه) باید بهش بگم
یا می‌خوام برم پیش ناخن کارم یا آرایشگاه و .... باید از قبل بهش بگم که من می‌خوام نوبت بگیرم و ....
نه اینکه همراهم بیاد ، میگه بهم بگو
از لحاظ لباس و آزادی و باشگاه رفتن و رانندگی و .... کاری ندارن یعنی گیر نمیده اما از اینکه باید گزارش برسونم بدم میاد
هر دو متأسفانه
کنترل گره ....شوهر منم اینجوریه
کنترل گر شکاک نمیذاره پاتو بذاری بیرون
کنترل گره
میخواد از همه چیز آگاه باشه
ازمنم همینه بهشم میگم میگه دور زمونش خراب شده
شوهرمنم دویت داره بدونه کجامیرم واینا ولی اصلا اصلا شکاک نیس ولی درجریان میزارمشوبدم نمیادش
خب طبیعیه منم بدم میاد طرف بهم نگه
از اول همینطوری بوده دیگه میخای چیکار کنی
نه شکاکه نه کنترلگر
فقط دلش میخواد بدونه کجایی
همین
کسی شکاکه که بهت مشکوک باشه و تهمت بزنه
کسی کنترلگره که بگه اینکارو بکن اونکارو نکن
خب وقتی اجازه میده بری شکاک. نیست
وقتی گیر نمیده چ اشکالی داره تو هم بهش بگی میرم فلان. جا
پس چرا من خودم همیشه زنگ میزنم میگم؟
