خبخب اینا رفته بودن کربلا بعد مامانش هی میگفته من دنبال زنم برای پسرمون فلان اینا بعد منو خیلی دوست داره قبلش هی پیش هم سفارش تعرف منو میکرده
مادرمم باهاشون بوده
بعدش یه خانم میگه هی تعریف میکنی نمیگیری برای پسرت هی میکی من عاشقشم چی اون خانومه اصلا منو ندیده
من یکم بیبی فیلم بعد مامانش هیچییی نگفته فقط لبخند زده
بعدش مامان من میگه نهه دختر من کوچیکه این جای پدر بزرگش داره و اینا 😂😂😂😂 ادامه داره حالا